به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، محمد زعیمزاده جانشین سردبیر روزنامه «فرهیختگان» نوشت: هفته قبل که وسط التماس و تمنا وزیر بهداشت بخشی از ملت همیشه در صحنه شلوارک پوشیده و جوج و نوشابه در صندوق، خاک جاده چالوس و هراز و... را به توبره کشیده بودند و بخشی هم در خانه ها نشسته بودند و اصحاب شمال را لعن و نفرین میکردند، در خانه داشتم بیست و اندی شبکه سیما را بالا و پایین می کردم، دریغ از برنامهای که پنج دقیقه به کنترل تلویزیون استراحت بدهد، دروغ چرا تنها توقف گاه طولانی مدت "ببعی و ببعو" و "مسی به اکیدو میرود" و "ململ" بودند که آن هم عارضه دیکتاتوری مدرن فرزند سالاری سالاری است!
فکری شدم که این اوضاع از تهی سرشار بودن سیما ربطی به آن قرنطینه جادهای دارد یا نه؟ یعنی کمی خلاقیت و ایده داشتن آن جادهها را خلوت نمیکرد؟ آیا نمی شد اندکی این وضعیت را تغییر داد -که می شد- حالا آیا کسی هست که بیاید برای مردم توضیح بدهد چرا وضعیت تلویزیون این طور است و خیلی ملو ضمن اشاره به کاستیها زیر پوستی عذر خواهی هم کند؟
زهی خیال، باطل یادم آمد همین امروز و فرداست که پای پایتخت به خانه ها باز میشود و عصر جدید جانی می گیرد و با همین دو ستاره مدیران سازمان خبرنگاران را به خیابان گسیل می کنند و از مردم اعتراف می گیرند که به به عجیب سیمایی! بعد هم همایش پشت همایش و تقدیر پشت تقدیر که با درایت جنابان مستطاب... شاخ غول را شکسته ایم.
آفتاب آمد دلیل آفتاب، جلد این ویژه نامه تولید شده در سازمان صدا و سیما را نگاه کنید، نمیدانم برخورد جناب رئیس با این سطح از تملق گویی چه بوده است، انشالله که خوشحال نشده باشد انشالله که این فقط یک خطای انسانی است و با مدیر سفارش دهنده اش برخورد میشود، ولی متاسفانه شواهد نشان میدهد این طرح و آن ایده کذایی دایی جان ناپلئون طور پشتش همان چیزی است که این سالها در رفتار مدیران صدا و سیما دیده ایم ربط دادن مشکلات به همه چیز جز خود و تعریف و تمجید از مقام شامخ بالادستی و خلاصه ما چقدر خوبیم.
پ ن: دوستی می گفت اتفاقا طرح دقیق است آن سپر خود صدا و سیماست که فداکارانه جایگاه مدیران را حفظ کرده است.